مدرسه هــــا، وا شــده…●♪♫

همهمه برپـــــا شـده..!●♪♫

با حضورِ بچه هــا؛ مدرسه، زیبـــا شده●♪♫

چه شــادی وُ چه شــوری!●♪♫

چه بَزمی وُ سُــروری!●♪♫

چه ماهِ پُر زِ مهری!●♪♫

چه پرتویی! چه نوری!●♪♫

مدرسه هـا، وا شـــده…●♪♫

همهمه برپا شـــده..!●♪♫

با حضورِ بچه هــا؛ مدرسه، زیبـــا شده●♪♫

سلام

پاییز سه

آیا موافقید نیمه ماه - الان - دیگر این شعر، آن شور و شوق اول مهر را برنمی‌انگیزد؟ هنوز زیباست و یادآور خاطره و شیرینی

 منتهی هر چیز به وقتش شورانگیزست

 

حالا شما بیا بگو ازدواج، آرامش بخش است.

تولد فرزند امیدبخش است.

تحصیلات تکمیلی –دانشگاه- روحیه بخش و ...

ببم جان! همطاف در میانسالی انجام بعضی کارها در کَتَش نمی‌رود. ماهی را هروقت از آب بگیری تازه است برای من بی معناست. ماهی تازه، به کارم نمی‌آید. چون خوردن ماهی را دوست ندارم. (پختنش را هم بلد نیستم)

اگر سراغ ورزش بروم به فکر سلامتی و نشاط جسمی و روحی هستم که الان بیشتر به دردم می‌خورد.

اگر هنوز از کار جدید استقبال می‌کنم به فکر کسب درآمد و تامین آتیه مطمئن‌تر هستم. نه اینکه الان هم بخواهم کارمند فلان شرکت معتبر! شوم که دو شیفتِ کاری دارد و قوانین سفت و سخت برای مرخصی و حضور و غیاب و ....

نیازی نمی‌بینم.

اگر سفر رادوست دارم صرفا برای غنای عمرم است که همین حوالی و طبیعت دور و بر! برایم کفایت می‌کند. هیچ انگیزه و علاقه‌ای برای عبور از مــــرز سرزمینم ندارم.

(اینکه میگن: تازه اول چلچلی مونه و ...

رو بی خیال. خداییش همان اَوانِ! جوانی هم چندان دیوانگی نداشتم که الان میلم بکشد به انجام یکسری امــــور. والا)

 

 

+دیگری نوشت: با ولادت هر انسان مرگ هم با او متولد می‌شود و با هر نفس یک گام به زمان فرجام خود نزدیکتر.