سنگ پا کشیدم...شکرت خدا
سلام
ماه مرداد برایم دردناک گذشت. قریب به سه هفته بود که دچارش بودم. اُمیکرون . تب و سردرد و خستگی و درد گوش! یک طرف، این کمردرد و درد عضلانی اش طرف دیگر.
ده روز اول که فقط استراحت، نوشیدنی گرم مثل چای لیمو امانی( یا عمانی) و عسل لیموترش. البته قرص سرماخوردگی و استامینوفن هم بسی کمک کننده بود و تب را شکست. برای پایین آوردن تب، یخ می ربختم توی کاسه با کمی آب.بعد حوله نخی رو فرو می کردم توی آب سرد، می چلاندم و میگذاشتم روی پیشانی، مچ دستها، بعضا پاها.
منتهی وقتی گوش چپم دردناک شد رفتم دکتر که ایشان هم فقط یه قطره نوشت برای رفع التهاب گوش و برای خستگی مفرط هم سرم با چند تقویتی ویتامینه تجویز کرد. ویتامین D3 + ویتامینB و زینک و منیزیم و در آخر توصیه به صبر تا دوره بیماری بگذرد. در این مدت (دوهفته) اصلا پیاده روی نکردم . نمی توانستم که... ۱۰متر میرفتم چنان خسته می شدم که باید می ایستادم و جایی تکیه می دادم تا نفسم جا بیاید و دوباره تاتی تاتی
اسنپ مرا جابجا می کرد. آنهم فقط برای دیدار گرامی والدین. پس از دوهفته که دردکمر رخ نمود
و تو چه میدانی کمردرد چیست.
متوسل به ژل پیروکسیکام شدم و بستن کمر و گرم نگه داشتنش که دیدم نه نمی شود... تکان می خوردم درد، تیر می کشید. هر تغییر وضعیت برایم دردناک بود. نشسته بودم تا بلند می شدم وای درد. ایستاده بودم راه می رفتم آخ درد. دراز می کشیدم باز درد. دوباره تجویز دکتر، اینبار مسکن دیکلوفناک وباکلوفن۱۰ و توصیه به صبوری
که خداروشکر به روز دوم نرسیده گرفتگی عضلاتم باز! شد و توانستم بدون درد جوراب بپوشم.
(البته چندروزی شانه و گردنم درگیر بود که آن هم به کمک همان ژل پیروکسیکام! بهترشد.)
الان که راحت بدون درد! دوزانو می نشینم .
پا دراز میکنم. از خواب بلند می شوم و ... قدر بی دردی را می دانم. چی بود این گرفتگی و دردکمر.