امروز شمعدانی را بوسیدم
سلام
پاییزهفده
حالی دیگر دارم! شاید تاثیر گیاهدرمانی باشد
امروز شمعدانی را بوسیدم. دست به سر برگقاشقی کشیدم و با تحسین به موسی در گهواره (زیپلین) نگاه کردم. گَرد از سر و روی سانسوریا و برگ انجیری گرفتم و ساقه های آشفته برگبیدی را مرتب کردم.
پرده را کنار زدم تا گندمی نور ببیند و نخلِ مرداب را گذاشتم کنج دیوار، نزدیک بخاری تا گرم شود.
خدا رو شکر
شکر برای نعمت دستها... شکر برای داشتن حس لامسه
این اواخر خود را لمس کردهاید؟ بازوها... سر و گردن... انگشتان دست و پا. حس خوبیست حس امنیت، گرما و زندگی
پ ن: عکس از اینستاگرام کمال شبخیز
پ ن: کشف تازه من! لمس و ماساژ ساق و کفِ پاها، مسکن و آرامشبخش است ها بویژه وقت دردِسر. والا
پ ن: به قول خسروانجم "به اونی که امیدواره، فحش ندیم. اونی که امیدواره، مقصر نیست. بی درد هم نیست. فقط به جای پراکندن خشم، تصمیم گرفته دوزار حال ناامیدها رو بهتر کنه" هرقدر به غم میدان بدهی میدان می طلبد