سلام

"هر گردی گردو نیست" آیا می‌دانید منشاء این مَثـَل چه بوده؟ منم نمی‌دانم ... درعوض این را می‌دانم که " زاغ سیاهِ کسی را چوب زدن" از کجا شده مَثـَل.

در اینجا منظور از زاغ ، همان پرنده شبیه کلاغ نیست ها.

گویا زاغ (زاگ یا زاج) نمکی معدنی و بلوری شکل است که در رنگهای گوناگون سیاه، کبود، سبز و سفید وجود دارد. (چشم زاغ نیز اشاره به رنگ این نمک در نوع سبز و کبود آن است) این نمک! بی بو و بی مزه است و در آب حل می‌شود. (در پزشکی و صنعت نیز کاربرد دارد). نوع سیاه رنگِ این نمک، یعنی ” زاغ سیاه ” بیش تر برای رنگِ نخِ قالی و پارچه و چرم استفاده می‌شود.

حالا حکایت مَثَـل شدن: یک رنگرز! دیده كه نخ، پارچه یا چرم همكارش، بهتر از مال خودش است، رفته سراغِ ظرف زاغ همکارش و با همان چوب رنگرزی!  چوب گردانده بلکه با دیدن و بوییدن، دریابد در آن زاغ! چه چیزی افزوده یا نوع، اندازه و نسبت تركیبش با آب یا چیز دیگر چگونه است. کلهم رفته سر از کارش دربیاورد.

این مَثـَل، وقتی به کار می‌رود که کسی، کسی را می‌پاید و می‌خواهد ببیند او چه می‌کند و از چیزهای پنهان و رمز و رازهایی! آگاه شود که برایش سودمند است. 

 

پ ن : اینم به مناسبت حضوری شدن کلاس درس مدارس و دانشگاهها - چهاردهم فروردین 1401 پس از تعطیلی طولانی سالانه