امروز حوالی شش صبح بیدار شدم. خوو نیاز نبود برای نماز بیدار بشم.

یکشنبه اول مهر

دلم برای یادداشت های روزانه‌ام تنگ شده. برای خیلی چیزها تنگ شده.

.

امروز خبر حادثه معدن طبس را شنیدم. انفجار و آوار و فوت بیش از سی کارگر معدن.

همزمان شده با جنگ اسرائیل و لبنان. دیشب لبنانی ها موشک باران کردند شهرکهای اسرائیلی را. چندروز پیش هم اسرائیل یه حمله پیجیری داشت که باعث کشته و مصدوم شدن صدها نفر شده بود.

.

ساعتی درگیر ورود به جی‌میل و ایمیل بودم که نشد. خواستم یه وبلاگ جدید بیانی بسازم برای همین روزانه نویسی که کدتایید را به ایمیل فرستاده بود که نشد تایید بشه.

رفتم سایت صندوق بازنشستگی کشوری، فیش حقوق مادر را ببینم . هنوز بارگذاری نشده بود. خوشبختانه حقوق واریز شده.

راستی امروز صبح با 193 پست تماس گرفتم و گفتم ساکن خراسانم و بسته ام رفته خوزستان! خانم پاسخگو ازم خواست یه روز فرصت بدهم تا وضعیت بسته! ثبت و بروزرسانی شود یا اشتیاه موزع بوده که در مسیر برگشت است یا کد اشتباه خورده که در خریدهای اینترنتی پیش می‌آید.

فعلا چاره‌ای ندارم جز صبر تا فردا. ببینم این ملحفه سفارشی کی بدستم خواهدرسید.