همطاف در سرزمین اولین ها - تبریز 1
...
قبل از سفر، علاوه براینکه بلیط های قطار رو اینترنتی تهیه کرده بودم. اتاق هم رزرو کرده بودم (نزدیک راه آهن - هتل دریا). از تهران صبح زود چهارشنبه 21 مرداد رسیدم تبریز (البته با تاخیر 45 دقیقه ایی – در بلیط ساعت ورود به مقصد 06:45 ثبت شده بود)
گشتی کوتاه در ایستگاه زدم. ساختمان راه آهن شبیه مشهد و تهران بود البته در سایز کوچکتر...
در نزدیکی قسمت اداری ویترینی تعبیه! شده بود که اشیا و ابزار قدیمی مثل گوشی های تلفن و ماشین تحریر و ... درآن به نمایش گذاشته بودند.
در سویی دیگر تابلو نوشته ای، نظرم رو جلب کرد
لیست اولین های تبریز
تبريز را شهر اولين ها ناميده اند و اين به خاطر آنست كه یکی از اولاد خلفِباعزمِ این دیار، با کوچک شمردن دشواریهای بزرگ، قدم پیش گذاشته و با گشودن راه نوینی در پیش پای هموطنانش، آنان را با یکی از اصول تمدن جدید آشنا ساخته است.
خيلي از مظاهر تمدن مدرن براي اولين بار در تبريز داير شده است .
اولين چاپخانه تاريخ تأسيس: 1232 ه.ق مؤسس: ميرزا زينالعابدين تبريزي
اولين روزنامه نگاری ملی تاريخ انتشار: 1292 ه.ق ناشر: آقا محمد طاهر تبريزي
اولین دایره المعارف اسلامی تاريخ: 1218 ه. ق مؤلف: ميرزا محمد حسن زنوزي تبريزي (فاني)
اولين مدرسه کرو لال ها سال تأسيس: 1303 شمسي مؤسس: جبار باغچهبان
اولين کتابخانه عمومی تاريخ تأسيس: 1300 شمسي مؤسس: محمد علي تربيت
اولين شهري كه در ایران صاحب تلفن شد تاريخ: 1280 شمسي به همّت: قاسم خان والي
اولين برج آتش نشانی تاريخ افتتاح: 1296 شمسي
اولين بلدیه (شهرداری) تاريخ تأسيس: 1287 شمسي
اولين نظمیه (پلیس شهری و ژاندارمری) تاريخ: 1286 شمسي
اولين خیریه غیردولتی تاريخ تأسيس: 1326 شمسي مؤسس: جمعيت خيريه نوبر تبريز
و
.
با تاکسی راه آهن رفتم هتل. پس از معرفی خودم تقریبا 5 دقیقه منتظر ماندم تا فراخوانده شدم و پس از پُرکردن فرم مهمان، کارت اتاق را تحویلم دادند. اتاقی در انتهای یکی از راهروهای طبقه سوم با پنجره رو به خیابان
تا چمدان را باز کنم و وسایل ضروری رو جابجا کنم شد 10 صبح!
همان حوالی با میزبان تبریزی ام هماهنگ کردیم. قرار میدان ساعت
متاسفانه کِرِم ضدآفتابم رو جا گذاشته بودم و خورشید خانم هم خیلی سفت و سخت حضور داشت.
ولی خوشبختانه روبروی هتل، ایستگاه اتوبوس BRT بود. (ساکنین تبریز هم مثل مشهد از کارت به جای بلیط اتوبوس استفاده می کنند. کرایه با کارت 360 ت و نقدی 500 ت )
اتوبوس تمیز و خنک و نو بود. ایستگاه بازار، پیاده شدم و پس از یافتن دوست مجازی، تبریز گردیمان شروع شد... بروایتی این دوست ما شناسنامه زنده تبریز بید. وارد خیابان تربیت شدیم ( شانزلیزه اول) پس از بازار طلافروشان امیر و تیمچه امیر و حیاط امیر پیاده رسیدیم به بازار سنتی تبریز. بزرگترین بازار سرپوشیده
محدوده بازار
بازار مظفریه
در دو سوی سرای مظفریه بساط چای برقرار بود. پس از این بازارگردی و نخوردن چای از دیـــــروز، این استکان چای واقعا چسبید
برای ناهار رفتیم چلوکبابی حاج علی، داخل بازار (انتهای راسته بازار - اول بازار صندوق فروشان)
گویا قدمت این چلوکبابی به یک قرن پیش بر میگردد. عکس های قدیمی روی دیوار قدمت آن را نشان میدهد. در قسمت پخت کباب، تابلویی به دیوار نصب شده که روی آن نوشته شده: «کبابی که شما میل میکنید در مقابل وجه مصالحه میشود» که همین مسئله نشان میدهد حاجعلی به کار خودش ایمان دارد.
داستان جالبی درباره این چلوکبابی وجود دارد. گویا مرحوم تختی، همراه با ملی پوشان کشتی در سفر به روسیه سری به این رستوران زده و ناهار مفصلی خورده بود. این کباب آنقدر به دل تختی نشسته که گفته: یعنی میشود باز هم لذت غذاخوردن را در این کبابی بچشیم؟
بعد از خوردن نهار دوباره پیاده رفتیم تا انتهای بازار (در مسیر هرچندوقت یه بار سوژه بود برای عکس انداختن)
این در چوبی به زیرزمین یا انباری مغازه راه دارد
...
از آنجا هم راهی مسجد صاحبالامر شدیم و از موزه قرآنوکتابت دیدن کردیم.
از همان خیابان تربیت برگشتیم. در جای جای این شانزلیزه مجسمه هایی قرار داشت... بستنی فروش، واکسی و...
...
با اتوبوس راحت و سریع برگشتم ( از دکه یه کارت بلیط تهیه کردیم ها )
این شد گشت نیمـــروز اولم
پ ن :
همطاف در سرزمین اولین ها - تبریز2
همطاف در سرزمین اولین ها - تبریز3