همطاف در سرزمین اولین ها - تبریز2
تلویزیون اتاق، فقط سه شبکه اصلی و شبکه استانی رو میگرفت. می خواستم تکرار خندوانه رو ببینم ها، نشد. پس از خبر ساعت 19! راهی میدان ساعت شدم.
بین میدان ساعت و میدان درحال ساخت عتیق، موزه آذربایجان قرار دارد که بدلیل اتمام ساعت بازدید ( 9 تا 18 ) موکول شد به فرداصبح. در جوار موزه، پارک خاقانی است
هان ای دل عبرتبین از دیده عبر کن هان... ایوان مدائن را آیینه عبرت دان
مجسمه خاقانی
عکس تزیینی! از اینترنت برداشتم ^_^
از پشت پارک خاقانی، وارد مسجد کبود شدیم آنجا هم بدلیل مهیا شدن برای اقامه نماز جماعت مغرب و عشا، نشد وارد مسجد شویم گذاشتیم برای فرداروز...
.
به نظر من تبریز نیز گرفتار اسراف در ساخت و ساز از نوع تجاری اش شده است. نمونه اش میدان جدید عتیق (بهشتی)
دور تا دور میدان ساختمان هایی در حال ساخت (پاساژ های تجاری آینده!؟)
گویا این نقشه فرش براساس هر موزاییک =یه گره، طراحی شده است
و اما
ميدان شهرداري تبريز يا به اصطلاح محلي "ساعات قاباغي" عمارت سنگي شهرداریست که در بالاترين نقطه آن برجی چهارگوش قرار دارد مشهور به برج ساعت. ساختمان به دست مهندسين آلمانی و به سبک معماری آلمانی ساخته شده است. غروبِ تبریز، تقریبا یه ساعت دیرتر از مشهد است (حوالی 9شب). ما هم به مدت همان یه ساعت فرصت عکاسی در نورِ روز را داشتیم. البته شب، این مکان نورپردازی زیبایی داشت که بدلیل بسته بودن در ورودی! تنها از دور شاهدش بودیم.
و
نمای خانه نیکدل از حیاط بیرونی
گویا خانهنیکدل متعلق به یکی از خاندان اصیل تبریز بوده که پس از سالها متروکه ماندن، توسط شهرداری، خریداری و مرمت و با عنوان (خانهشهردار) نامگذاری شد! سنگفرش شدن خیابان مقصودیه (شانزلیزه دوم!) به عنوان معبر اصلی این بنا، همچنین کاهش ارتفاع دیوار خانه و اجرای طرحهای زیبای نورپردازی، از اقدامات زیباسازی و ساماندهی شهرداری برای این ساختمان بوده است. البته باز چون دیروقت بود نشد داخل خانه را ببینیم.
در انتها سری به حمام نوبر زدیم که امروزه به چایخانه سنتی تغییرکاربری داده است. اولین و بزرگترین سفره خانه سنتی تبریز که به سفره خانه شهریار هم معروف است.
ستون های سنگی و فضای پیرامون حوض که دارای متکا های مرسوم دربار قاجار است، همراه شمعدانی بزرگ آویزان از سقف، زیبایی حیرت انگیزی به سالن هشت ضلعی داده است. گویا برخی از تخت های چند ضلعی و صندلی های لهستانی دورتادورهم آنتیک هستند.
مسیر برگشت به هتل را سوار تاکسی شدم. به لطف میزبان، نشانی مقصد به راننده میانسال گفته شد. منتهی همان اوایل نشستن در تاکسی راننده به ترکی چیزی گفت به گمان سوال از آدرس، دوباره نام هتل را گفتم و اضافه کردم ترکی بلد نیستم... ایشان هم تا خود هتل (دوازده دقیقه) یکسر ترکی حرف زد! والا