آخر شاه مَنشی، کاهکشی است
سلام
تابستان چهارده
نخست: اینجــــا رو ببینید و بخوانید و لذتش رو ببرید
بعد: بازی کردن رو دوست دارم این ادیبانه گویی مَثَلها را خواستم منم امتحان کنم رفتم سراغ مَثَلها و ضرب المثلها که دیدم اِ اِ چقدر نشنیدههایم زیاد است!
اگر پيش همه شرمندهام پيش دزده رو سفيدم
ما پوستين ول كرديم ، پوستين ما رو ول نمیكنه
گفتهاند: هر قدر تاريخ تمدن ملتی درازتر! باشد، بيشتر حادثه در آن پيدا شده و مَثلهای بيشتری در آن وجود دارد.
گویا در زبان فارسی نيز دهها هزار! ضربالمثل وجود دارد، ادیبانه و عامیانه. والا .
هرکه ترسید مُرد ,هركه نترسيد بُرد
انگار آسمون به زمين افتاده
اندكى جمال، به از بسيارى مال
میرزا میرزا رفتن
خوو ما ایرانیان مردمانی ادب دوست هستیم (همانگونه که ورزش دوست هستیم ) و از مللی محسوب میگردیم که در مراودات اجتماعی خود بسیار از ضربالمثل و متل و متلک استفاده مینماییم.
از اون ماست کل عباس، چشام دید و دلم خواست
خودم جا، خرم جا. زن صاحبخانه خواه بزا خواه نزا
** وقتی مَثَل گفتن، صورت بیادبانه پيدا كند آن را مَتَلك مینامند. (دانستن مثل ها گفتن و نوشتن را آسان میكند . چون اين جملهها كوتاه و زيباست و بر دل مینشيند و گفتگوی دراز را كوتاه میكند و اگر در جای خود استفاده شود اثر حرف بيشتر میشود ولی اگر در جای نامناسب گفته شود و يا با موضوعی كه در ميان است مطابق نباشد ممكنست صورت متلك به خود گيرد .)