حال و آن ... گهی ناز و نوش و گهی درد و رنج
پاییز یازده
نخست: فرارسیدن ماه ربیع الاول مبــارکتان

بعد: فردوسی، این همولایتی بزرگِ ما! گویا یکی از تکه کلامهایش " چنین است..." بوده!
چنین است رسم سرای درشت گهی پشتِ زین، گهی زین به پشت
چنین است رسم سرای سپنج گهی ناز و نوش و گهی درد و رنج
چنین است رسم سـرای فــریب گهی بر فـراز و گهی بر نشیب
چنین است رسم سرای جفا نباید کزو چشم داری وفا
چنین است رسم قضا و قدر ...............................
ماقبل آخر: ماه صفر را بسلامتی از سرگذراندیم. پاییز این فصل رنگ و فریب! هم از نیمه گذشت. خداوند به همه سلامتی بدهد و دلآرام.
آخـــر: دلم برای روزنوشت تنگ شده ها... نوشتن اینکه مثلا هفته گذشته، هفته بستری شدن مجدد ارجمند بابا بود در بیمارستان ( اینبار برای درد شکم و تشخیص سنگ مجاری کیسه صفرا که خداروشکر به جراحی نرسید) و این روزها مراقبت میکنیم رژیم غذایی کم چربتر! و پرآبتر داشته باشند یا اینکه همچنان منتظر واریز آن مبلغ وعده داده شده! هستیم و بس عجله در اجرای نقشههای چیده شدهمان و اینکه بدلیل شلوغی این دوروز پایانی ماه صفر برگزاری مراسم دومین سالگرد گرامی خواهر را به فردا موکول کردیم.(خوو آرامستانِ بهشتِرضا، خارج شهر و در مسیر یکی از ورودیهای شلوغ مشهد است هم مسیر زائرین پیاده هم مسافرین زائر تعطیلات آخر هفتهای) و فقط 5 روز دیگر از اینترنت شش ماهه آسیا تک برایم باقی مانده، احتمالا برگردم سراغ شارژ اینترنت مودم همراه. تفاوت قیمتش به همیشه در دسترس بودنش میارزد (در شش ماه گذشته تنها وقتِ حضور در سرای گرامیوالدین، امکان استفاده از اینترنت را داشتم خوو روی خط تلفن ثابت اینجا شارژ شده بود. مدیونید فکر کنید دیدار روزانه از گرامی والدین، برای دسترسی به اینترنت بوده ها
) و سفارش نمدی داشتم که بابت سرمشغولی های! این دو هفته، موفق به انجامش نشدم. خداییش زود شب میشود و خواااب امانم نمیدهد.