سلام

زمستان یازده

نیاز به نوشتن

از خدا که بگذریم (البته او از ما نمیگذره) گاهی وقتها بد پاپس می‌کشیم! یعنی ترمز رو جای اشتباهی می‌کشیم (آیا ترمز رو می‌کشند؟ والا همطاف اتول ندارد. می‌دانم ترمز رو فشار می‌دهند با پا البته و  ترمز دستی هم هست که می‌کشند و... سایر رو نَمی‌دانم)

"شاید نیاز به نوشتن (و در حالت کلی‌تر، نیاز به بیان کردن) همین باشد؛ که در قدم اول خودم بدانم چه اتفاقاتی در ذهنم می‌افتد و جوابم را پیدا کنم. در قدم‌های بعدی ممکن است هر از چندگاهی یک حرف به درد بخوری بین یادداشت‌ها پیدا شود و بکار کسی بیاید."

جملات بالا، نوشته دوستی است که به موقع به چشمم آمد ها. ممنونم ازش

گرامی‌دوستان! لطفا به نوشتن ادامه دهید. وبلاگ تعطیل . حذف و خداحافظی و حلالیت! بی معناست و البته بی طعم و مـــزه.

 

هوای تازه

بایستی ساکن گلبهار باشی تا بدانی هوای پاکیزه یعنی چه

یعنی بایستی در مشهد زندگی کرده باشی بعد ساکن گلبهار بشوی تا بدانی هوای آلوده چقـــــدر نفس گیر است

گلبهار یعنی لذت پیاده‌گردی، سرمای نوازشگر! باد، دیدن بخارِ بازدمت، احساس نشاط. بَعــلاوه

احساس سرماخوردگی و شونصد جور احساس زیبای دردسرساز! دیگر  (والا به خدا. احساس سرزندگی و نشاط همان، آبریزش بینی و درد عضلانی و گرفتگی صدا همان)

 

عکس زیبا

 

 

با دیدن این عکس! کدام شعر یا جمله بیادتان آمد... در و پنچره، حوض و گلدان ​​​​​​​