نوعی دیگر 2 !؟
سلام
92.47
مناظره جمعه شب، درباره یارانه ها و یافتن دارا و ندار برای چگونگی ادامه دادنش بود...
یکی موافق ادامه بود با شناسایی ثروتمندان دیگری مدعی بود طبقه فقرا قابل شناسایی ترند. مناظره دونفره انتهایی هم بین همین دو نفر برگزار شده بید
.
گویا نظر عمومی این است که گرامی روستانشینان، جزو دهک های نیازمند یارانه هستند و جزو خانوارهای ثابت دریافت این مبلغ کمکی!
اینجانب یک عدد همطاف، طی یک آمارگیری میدانی! از فامیل و بستگان و قوم وخویش به این نتیجه رسیدم که خویشاوندان روستانشین ما از شهرنشین و شهرجدیدنشینانمان داراتـــرند.
نخست ظواهر دنیوی:
آنها ملّاک ( صاحب زمین و آب و باغ ) و مالدار ( گوسفنددار ) هستند .
و اغلب ما، فقط صاحبِ خانه مان هستیم و البته چهارچرخی هم دارند بعضی هامان از خانواده پراید و پـــژو ( بالاتر رویت نشده )
زیربنای منازل مسکونی آنها بالای صد متر، حیاط دار با نمای بیرونی بـــروز و سنگفرش محوطه است
و اغلب ما زیر صدمتر ( البته بین آپارتمان نشینانمان تا 140 متر هم رویت شده ها )
از نظر لوازم خانگی روز، نه تنها تفاوتی بین بستگان روستانشین و شهرنشینمان دیده نمی شود بلکه روستانشینان عزیزمان نوع و مدلِ بروزترش را دارند و حجیمترش را (خوو غم جابجایی و اسباب کشی و محدود بودن فضا و مصرف انرژی را که ندارند) نوعروسانشان ساید بای ساید می خرند و ماشین ظرفشویی و سایرین هم برای تنوع پس از فصلِ درو، مبلمان تغییر می دهند از نوع جادار! و پرده سفارش می دهند از نوع 4 رویه و فرش و گلیم تعویض می نمایند از نوع دست بافت...
لوازم صوتی تصویری هم که یکسان شده، الحمدالله آنها هم زیرپوشش شبکه دیجیتال هستند و سِت تاپ باکس دار که بدون ال سی دی معنا ندارد که! ( یادمه آن سالها برای اولین بار در منزل اقوام روستانشینمان دستگاه ویدیو دیدم و از دیدن فیلم هندی مشعوف شده بیدم آخه آنجاها فاقد آنتن دهی مناسب تنها دو شبکه موجودمان بود )
بعد سایر امکانات رفاهی:
پست بانک، کتابخانه، کافه نت، مرکز بهداشت و ... آنها هم دارند. البته بیمارستان و بزرگراه و سینما و پارک ملت ندارند ...
در دارابودن موبایل هوشمند، کامپیوتر و لپ تاپ و محصل و دانشجو داشتن تفاوتی رویت نشد ( اعتراف می کنم دانشجو بورسیه شده هایمان روستانشین بودند )
از همه مهمتر آرامستان شان هم مجانی
است!!
.
تک عمه من روستانشین هستند و به تنهایی در منزلشان زندگی می کنند، البته بدلیل وسعت منزل، شبها یکی از نوه نتیجه ها پیششان می ماند. ایشان مثل من شاغل نیست منتهی مثل من از کمک مالی نزدیکان بهره مند است. ایشان هم از خدمات درمانی تامین اجتماعی استفاده می کند با این تفاوت که من شاید سالی 4 مرتبه از دفترچه ام استفاده کنم و ایشان سالی40 مرتبه. یارانه ای که ایشان می گیرند در حساب بانکی شان پس انداز می شود و یارانه من صرف هزینه آب و برق و گاز و شارژ و کمی هم هزینه حمل و نقل می شود. هردو از سهمیه بیمه مان برای خرید عینک بهره بردیم . هر دو سالی یکبار را مسافرت می رویم با این تفاوت که سفرهای من حداکثر 4روزه است و ایشان حداقل
ایشان ناچارند برای برخی امور اداری! به شهر یا بخشداری نزدیکشان مراجعه کنند مثل من که برای اغلب امور اداری به مشهد و قسمتی هم، شهرنزدیکمان-چناران مراجعه می کنم.
تا یادم نرفته از نظر خورد و خوراک هر دو کم خوراک هستیم، با این تفاوت که ایشان از لبنیات و گوشت تازه بهره مندند. البته در تنوع میوه کسر دارند که باز هم مشابه هم هستیم. منم که دسترسی به میوه های متنوع تری دارم قدرت خریدشان را ندارم .
حالا با این همه تشابه، ایشان نیز مانند همسایگان و سایر اهالی روستا، تحت پوشش سازمانهای حمایتی هستند و مقرری ماهانه دریافت می کنند! بعلاوه سایر کمک های غیرنقدی.
ولی من برای ادامه زندگی باید به فکر شغل و درآمد برای خودم باشم،چون روستا نَـنـِشینم!
واقعا متمول کیست؟؟