بَخ بَخ *
سلام
گاهی دلم برای پای تلویزیون نشستن و تماشا کردن تنگ میشود.
نه اینکه بگویم فرصت نیست یا اهل تماشای تلویزیون نیستم نه.
همین الان هم بعضی برنامهها را نشان میگذارم و دنبال میکنم. اغلب شبکه یک، افق و نسیم. مثل پاورقی و انارستان.
مستندهایی که این اواخر دیدم هم دوست داشتم. مثل خیابان شاعر و همسایه شمالی.
دیشب برمودا را دیدم. گپ و گفت کامران نجف زاده با علیرضا افتخاری. هفته پیش هم محمدرضا شریفی نیا دعوت داشت. از مدارک تحصیلی و سیر حرفهای شغلشان بی خبر بودم.
و
البته برنامه قندون هم بسی زیباست. یک طنز ادیبانه خوش منظر از شبکه نسیم.
...
آن دلتنگی برای پای تلویزیون نشستن، مربوط به خواستن حال و هوای سالهای نوجوانی ست.
تماشای آن همه کارتون اقتباسی! از زنان کوچک گرفته تا رامکال و بینوایان
آن سریالهای پر از امید توام با رنج ژاپنی و ایرانی (اوشین، هانیکو، روزی روزگاری و هشت بهشت)
الان حوصله تماشای برنامه بیش از سه ربع ساعت را ندارم. خداروشکر تلوبیون یا صفحات مجازی برنامهها هست که بعد بروم و ادامه یا قسمتهای ندیده را تماشا کنم.
همین
پی نوشت:
*بَخ بَخ = به به
**خیابان شاعر مستندی است درباره تاریخچه، بناها و معماری موجود در خیابان مولوی تهران و کشف بانوی هفت هزارساله! (با وجود این اسکلت آرمیده محققان متوجه شدند كه تاريخ سكونت در تهران محدود به شهرری و قیطریه نبوده و حدود هفت هزار سال هم قدمت دارد.) والاّ