مِه مغزی و مغز شکمی

سلام

اگر بعد از یک خواب خوب شبانه (حداقل خودتان این‌طور فکر می‌کنید!)، با احساس گیجی و پریشانی از خواب بیدار می‌شوید، سراغ یخچال می‌روید اما نمی‌دانید چه می‌خواهید! از خانه بیرون می‌روید اما کیف پولتان را در خانه جا می‌گذارید! پس مشکلی وجود دارد.

فراموش‌کاری‌ها، فقط مربوط به بالارفتن سن نیستند.

نکته: شما دچار مِه مغزی هستید.

مه مغزی می‌تواند با عواملی مثل خوابِ ناکافی و استرس! مربوط باشد و همینطور می‌تواند (خصوصاً در مورد خانم‌ها) نتیجهٔ اختلالی در عملکرد تیروئید باشد.
با یک آزمایش خون کامل و با یک تست تیروئید می‌توانید وضعیت هورمون‌های خود را بررسی کنید تا علت مه مغزی‌تان پیدا شود
.

و
نکته مهم دیگر: میکروبیوم روده شما می‌تواند بر باقی قسمت‌های بدنتان اثر بگذارد و به همین دلیل داشتن گوارش سالم کمک می‌کند از نظر فکری هم دقیق‌تر و متمرکزتر شوید.

(همانطور که سلامتی ذهن و مغز بر عملکرد بهینه دستگاه گوارش اثر می‌گذارد، سلامتی بخش های مختلف دستگاه گوارش مثل مری، معده، روده کوچک و بزرگ هم بر حال و سلامتی ذهنی و روانی فرد اثر می‌گذارند.)

ممکن است تصمیم گیری! نتیجه فعالیتِ دستگاه عصبی بالای گردن (مغز) باشد، اما این از اهمیت اثر دستگاه گوارش بر کیفیت زندگیِ ذهنی ما کم نمی‌کند.

باور کنید وقتی روده‌های شما (مغز شکمی) در وضعیت سالم‌تر و متعادل‌تری قرار دارند، احساس می‌کنید می‌توانید شفاف‌تر و سریع‌تر فکر کنید و توانایی تمرکز و حافظه‌تان و متعاقباً انجام فعالیت‌های ذهنی‌تان بهتر می‌شود.

پس اگر در دستگاه گوارش‌تان مشکلی وجود دارد (یبوست، نفخ و سنگینی سردل!) برای سلامتِ ذهنی‌تان هم که شده، آن را ناچیز و نادیده نپندارید. پی درمان باشید.

همه اشتباه می کنند!؟

سلام

نخست: همطاف از نعمت وجود گرامی‌والدین برخوردار است.

سالمندی مزایایی دارد و معایبی

یکی از مزایاهایش فدیه دادن روزه‌خواری است. والدین عزیز که بابت کهولتِ سن، روزه نگرفتند فقط لازم است فدیه بدهند. همین. بَه‌بَه

بعد: ارجمندبابا، آخر هفته پیش! از کمردرد، شاکی بودند و خواستند برویم دکتر. دُرست قبل از تعطیلاتِ‌عیدِفطر، پنجشنبه شب.

پزشکِ خوش انصاف هم برای ایشان مسکن تجویز فرمود. باکلوفن25 + ناپروکسن500 و

دردسر ما شروع شد.

شرح و تفضیل دارد ها

همان شب درد ساکت شد ولی فرداروزش! خواب‌آلودگی و گیجی شروع شد. جمعه با یک داروخانه شبانه‌روزی تماس گرفتم و قرارشد به جای دو بار در روز (هر12ساعت یک قرص) به همان یک بار در روز قناعت کنیم.

روز شنبه فقط بعد از ناهار، مسکن‌ها! رو خوردند. ولی حواس‌پرتی و در ادامه روان‌پریشی به دنبال داشت. برخلاف روز قبل که اغلب خواب بودند حالا بی‌خواب شده بودند.

اذیت شدیم و نگران.

خب اینکه ندانی چطور بروی دستشویی! ترسناک است.

یا مبهوت ندانی با استکان چای چه کنی!

یا یک خاطره و ماجرا رو از زمانهای جوانی تعریف کنی و بیش از نیم‌ساعت مرتب تکرار کنی و تکرار کنی.

شب را بیدارخواب گذراندیم و فرداصبح پزشک آوردیم بالای سرشان.

( با اورژانس 115 تماس گرفته بودم ولی چون تست‌قند و فشارخون هیچکدام بالا یا پایین نبود اپراتور پیشنهاد داد ابتدا یه پزشک از نزدیک ویزیت کند)

پزشکِ جوان هم پس از شرح حال و معاینه fast... خواست از 115 کمک بگیریم!

اعزام به بیمارستانِ نزدیک و نوارقلب و آزمایش خون، وصل سرم و درانتها توصیه پزشک اورژانس برای سی‌تی اسکن مغز

در نتیجه خروج از بیمارستان چناران و رفتن به بیمارستانی در مشهد

پزشک متخصص که روز تعطیل حضور نداشت! دوباره نوارقلب و آزمایش خون بعد سی تی اسکن و ...

بیش از سه ساعت زمان برد تا جواب آزمایش آماده شود در همان زمان

آنقدر که رزیدنت‌های گوناگون شرح حال دادم خودم عصبی شده بودم. خداروشکر سی‌تی هم مشکلی نشان نداد

پزشک مغزواعصاب (بدون قطعیت) دو علت را پررنگ کرد: عفونت‌داخلی با افزایش شیمی خون! یا شروع آلزایمر!

تا جناب پرستار، نوبت ویزیت متخصص داخلی را یک ساعت بعد اعلام کرد. با رضایت خودمان، بابا را ترخیص کردیم.

(بماند که نیم ساعتی هم حسابدارِ ریزنقشِ خونسردِ اورژانس! ما را معطل کرد. پس از تسویه حساب و جداسازی انژیوکت برگشتیم گلبهار)

،

ارجمند بابا در مسیر برگشت همچنان روان پریش بود. یک ذوق زدگی با تماشای بلوارها و ساختمانها و تکرار حرفهای پرت و پلا و حرف و حرف

گویا رفته بودیم هواخوری و کلی دیدنی و شنیدنی داشتند برای تعریف.

غروب پس از خوردن یک پیاله فالوده سیب، قرص خوابشان را دادیم بلکه بخوابند. یک ساعت زمان برد تااا به خواب بروند تااینکه

سحر روز دوشنبه حوالی 4صبح ارجمندبابا، با تمام شدن تعطیلات، سرعقل آمد!

طبق روال رفتند دستشویی

وضو گرفتند و نماز و قرائت قرآن و خوردن ناشتایی با نان اضافه البته

(انگار نه انگار که دوسه شبانه روز گرامی مادر و من، زا به راه شده بودیم)

.

هفته قبل ارجمند بابا برای آزمایش دوره‌ای خون اقدام کرده و جوابش آماده بود. بعدازظهردوشنبه، طبق وقت قبلی رفتیم متخصص داخلی شهر! که پس از شنیدن ماوقع و دیدن آزمایش خون قبل و بعد از تجویز مُسکن‌ها

معلوم شد تجویز باکلوفن 25 یا تزریق فلان مُسکن باتوجه به شرایط سنی و سابقه مصرف دارویی ارجمندبابا اشتباه بوده

و روی کلیه ها به جِد تاثیر گذاشته.

دارویی تجویز نشد جز ویتامین دِ ثِ و استفاده از ژل دیکلوفناک برای کاهش کمردرد بعلاوه یک قرص برای آرامش بیشتر و خواب بهتر شبانه

تا ده روز بعد و آزمایش مجدد بعضی فاکتورها

در حاشیه: خداییش بخش اورژانش نوعی بی‌نظمی منظم یا نظم در بی‌نظمی جریان داشت.

شیفت عوض می‌شد. جواب آزمایشات می‌رسید. بیمار برای سی‌تی فراخوانده می‌شد. کف طی زده می‌شد. تزریق یا سرم وصل می‌شد... ولی کسی با خود بیمار کاری نداشت!

رو به ظهر شلوغ شد... سر و صدا و بغض و ناله... همراهان همگی منتظر و پریشان

کادرپزشکی! فقط طبق لیست عمل می‌کرد. بدون توجه به ازدحام یا تراکم بیمار!

پذیرش ورود

خدمات اولیه : نوار قلب فشارخون تست قند تیک

معاینه پزشک اورژانس تیک

خونگیری تیک

سی تی تیک

پزشک مغزو اعصاب تیک

داخلی انصراف

ترخیص خروج

روزهای پیش از این

سلام

تابستان سه

خیلی ممنون از خانم دکتری که قرص سوماتریپتان 50 را بهم معرفی کرد. یک متخصص طب سنتی که نزدیک یک سال برای درمانم، کم کم جلو رفته بودیم با تغییر سبک زندگی. از حذف بعضی خوردنی‌ها و  اضافه شدن بعضی دیگر به رژیم روزانه (برنج بصورت آبکش، رب انار، نخودآب و ...) تا تشویق به ورزش و تحرک بعلاوه توصیه به معاشرت بیشتر. 

 بااینکه حال عمومی ام پس از این مدت! بهتر شده ولی سردرد ماهانه هنوز هست. وقتی دید شاکی‌ام این قرص مفید رو تجویز کرد (البته نصف قرص وقت شروع درد یا شروع علایم آن). خداروشکر در این چند ماه، خوب جواب داده و بسیار راضی‌ام. 

برای ورزش: خب هنوز توانایی خرید تردمیل رو ندارم و البته در تمام این مدتِ روزگارِ کرونایی، پا به هیچ سالن ورزشی هم نگذاشتم. متاسفانه برنامه پیاده روی منظمی هم نداشتم.

در این سالها همان اندک معاشرت رو هم از دست دادم و بدتر اینکه استرس و اضطراب این مدت، همچنان باهام بوده و کمی هم بیشتر شده متاسفانه. نگران دیگران بودن و ترس و سرزنش خود

 

تکمیل نوشت:

بارخدايا، تو را سپاس بر نعمت تندرستى بدن كه همواره و پيوسته از آن برخوردار بودم و سپاس تو را بر آن بيمارى كه در جسمم پديد آورده‏ اى، اى خداى من نمى‏ دانم كه كدام يك از اين دو حال براى شكر به درگاهت سزاوارتر است و كدام يك از اين دو وقت، حمد تو را شايسته‏ تر؟ آيا زمان سلامت كه روزي هاى پاكيزه‏ ات را بر من گوارا ساخته‏ اى و به سبب آن براى به دست آوردن رضايت و نعمتهايت به من نشاط بخشيده‏ اى و به سبب آن تندرستى به من نيرو داده تا به طاعتت توفيق يابم، يا به هنگام بيمارى كه مرا به آن پاك مى‏ سازى...

بارخدايا بر محمد و آلش درود فرست و آنچه را برايم پسنديده ‏اى درنظرم محبوب ساز و تحمل آنچه را بر من وارد نموده‏ اى‏ آسان ساز ... و گوارايى تندرستى را به من بچشان... كه همانا تو بى‏ استحقاق ما، احسان روا مى‏ دارى و نعمت بى‏دريغ نثار مى‏ كنى  الْوَهّابُ الْكَريمُ، ذُوالْجَلالِ وَالْاِكْرامِ.

آمین یا رب العالمین

دعای پانزدهم – صحیفه سجادیه

 

روایتی از زندگی: تکرار وقایع! یا مزه تابستان؟

سلام

تابستان چهار

نخست: صفحات مجازی

تقویم رومیزی 1399 مدل فلان، سینه مرغ بی استخوان فلان، کتاب خودت را به فنا نده، صابون زیبایی زرد فلان... رد می شوم

تکرار تاریخ از دنیاگیری! آنفلونزای 1918 تا کرونای 2019 . عکسهای ماسک زده مردمان! گورستان های پرشده از مردگان، پوسترهای هشدار...

رد می شوم

نرم افزار پرتو ویژه بانوان... نصبش می کنم، به نظرم جالب بید.

 

بعد: یا شانس و اقبال 

هرروز! گردونه طاقچه رو می‌چرخانم بیشتر دنبال 100% و چندهزار تومان پول نقد هستم

هرروز در ایرانسل من، گوشی را تکان می‌دهم تا ببینم جایزه امروز چیست، تماشای فیلم کمدی و اکشن و تخفیف خرید فلان چیز! نه. فقط حجم رایگان اینترنت می‌خواهم

 

آخر: تابستان خود را چگونه گذراندید؟

روزهای گرم کشدااار عسلی! را سپری می کنم. اما عجیب بی‌برنامگی! کلافه کننده است. به نظر کلافگی در سرما قابل تحملتر است ها! البته بارها و بارها چله تابستان را از سر گذراندیم احتمالا از این یکی هم سر سلامت به در خواهیم برد.

بروم کمی بالا پایین بپرم، عقل سالم در بدن سالم است و ورزش، کمک کننده است در سلامت. شما هم دستانتان را بیاورید جلو حالا ببرید بالای سر دوباره پایین و بالا. چند بار هم شانه را بیاندازید بالا حالا پایین، بالا...پایین. آفرین(گفته شده هر بار 5تا15 مرتبه تکرار شود کافیست)

 

عینکی

سلام

پاییز چهار

سردرد دارم. گرامی مادر سپنج (اسپند) دود کرده به عادت پنجشنبه شبها. الان آورد دور سرم چرخاند و پرسید "برنج هست گرم کنم برات؟" بدون حرف با حرکت سر نه گفتم. دوباره پرسید "چی شده؟ سرت؟" با اشاره به پیشانی بله گفتم. دعا کرد زودتر رفع شود و رفت. گاهی در این حالت ناخوب! حرفم نمی آید خوو.

امروز در برنامه صبح حالا خورشید، پرویزشون! که عینکی نبود، عینک گذاشته بود گویا روز عینکی‌ها بود یا روز عینک یا چی!؟  در انتها دلسوزی کرد برای عینکی‌ها برای دردسر استفاده از عینک!

من عینکی‌ام.

سردرد دارم و سردلم سنگینه و ...

برقرار بمانید و راضی. بی دردسر

 

تکه کلام عینکی در مدرسه موشها: ساکت! ساکت باشید.

زندگی گورخری

سلام

پاییز سه

روز ناشنوایان که بود فکر کردم شنیدن چقدر مهم است ولی ته دلم گفتم دیدن مهمتر است. خب ببین اگر نبینی پیاده روی... تماشای‌فیلم... نوشتن وبلاگ... خواندن کتاب و ..

....

ادامه نوشته

خوب‌هایی که از زندگی لذت نمی‌برند

سلام

 زمستان هشت

 

 

شب پُردردی رو گذراندم. ســـردرد

 

 

ادامه نوشته

نشاط و تمركز در روز، خوابی آرام در شب

سلام

زمستان شش

رفتم داروخانه تا قرص سرماخوردگی بگیرم. یک ورق Adult Cold* ، هــزار و صد و پنجاه تومان!

یه هــزاری ته جیب داشتم دادم. اونم نامردی نکرد و یکی از دَه تا قرص رو بادقت قیچی کرد و ورق نُه تایی رو داد دستم. به همین سادگی.

* کوریزان شرکت عبیدی

 

کاش بقیه نیازها هم مثل همین ورق ده‌تایی قرص باشد. به اندازه بضاعت دریافت کنیم. نه کمتر نه بیشتر.

نیاز به احترام.

نیاز به سواد.

نیاز به محبت.

نیاز به سکوت.

نیاز به ...

در آن جوشش بگو کوشش چه باشد

سلام

زمستان سه

پس از تحمل یک هفته دردِ آرنجِ دستِ چپ! دیروز رفتم درمانگاه بیمه*  با توجه به پرونده پزشکی‌ام،  پزشک متخصص، نیازی به آزمایش جدید ندید. منتهی برای اینکه دست خالی برنگردم دو قلم دارو تجویز فرمودند.

از آنجا که دلش راضی نبود! در داروخانه  بی‌دقتی کرده، اشتباهی داروهای خانم هم‌نام 67ساله‌ای رو تحویل گرفته  به خانه آوردم.

.

.

ادامه نوشته

بز شنگول

سلام

95.74

... خوو همانند خورشید رفتار کرده بودم (دیروز خورشید، ده دقیقه به شش غروب کرد و ده دقیقه به شش طلوع) 12 ساعت بیداری 12 ساعت خواب!!

منم تقریبا 12ساعت خوابیده بودم!

...

 + این هم یک مقایسه فواید چای و قهوه برای سلامتی

 

ادامه نوشته

تلفن و تخم‌مرغ

سلام

95.48

خواستم از افزایش چندبرابری قبض تلفن‌ثابت بنویسم دیدم اعتراض مشترکان به افزایش ارقام هزینه های مکالمه و خدمات تلفن در روزنامه خراسان هم چاپ شده است.

حالا درباره زباله شفابخش می‌نویسم.

 در اخبار سراسری یه خبر کوتاه پخش شد درباره فواید بسیارِ پوست تخم‌مرغ!

.

.

ادامه نوشته

یک سیب

سلام

95-3

مبارزه با سرطان، تقویت دستگاه گوارش، افزایش انرژی بدن، کمک به درمان کم خونی، کمک به بهبود دیابت، افزایش بینایی، تقویت لثه ها و ... همگی از فواید این میوه خوشرنگ است.

.

.

ادامه نوشته

سردرد و دردسر

سلام

 

93.76

 کم کم ترس وجودم را گرفت. آدم ها در لحظه ی ترس خیلی به خدا نزدیک تر می شوند. اصلا این ترس است که به یادآدم ها می آورد همه چیز دست خداست. ص  26 کتاب من زنده ام

و

 

 

 

 

برای دل خودتان گوشی بخرید، نه برای نظر دیگران.

اینم گوشی هوشمندِ!همطاف،

                     به رنگ سرمه ای سیــر ^_^

 

 

 

 

ادامه نوشته

  کفیرداری و کِـیـف کردن همطاف

سلام

92.77


 آدمیزاد با کسب تجربیات بسیار زیـاد، به این نتیجه رسیده است که هر چه به طبیعت نزدیک تر شود و از مواد طبیعی مصرف کند، سالم تر می ماند.

شخصاً، مدتهاست که مصرف نوشابه صنعتی ام، کم شده. البته هنـوز، گاه گاهی نوشابه لیمویی یا همان سِوِن آپ را همراه فست فودهای اهدایی! مصرف می کنم . تا این اواخر که به عنوان تشویق! از مربی آموزش شیرینی پزی ام، مقداری قارچ کفیر هدیه گرفتم.  آشنایی من با کفیر بر می گردد به سالیان د و ر که پزشکی، جهت تشویق من به خوردن شیر، با توجه به بدقلقی گوارشی ام، دوغ کفیر را تجویز نمود. آن سالها خیلی کم در بازار یافت می شد و مدتی بعد هم کُلَّهم نایاب شد. گویا امـــروزه برخی تولیدکنندگان لبنی، نوشیدنی کفیر هم به بازار ارائه کرده بیدند.

محصول تخمیری این موجودات زنده! ماستی تُرش مزه است که با افزودن نعناخشک و کمی نمک و آب می شود یه دوغ پر از خاصیت ویتامینه ( کفیر غنی از ویتامین های گروه B مثل B12, B1 و ویتامین K است که در عملکرد صحیح کلیه ها، کبد و سیستم عصبی نقش بسزایی دارند( .

طبق گفته گرامی مربی، هر ماه بر اثر رشد، حجم قارچ گل کلمی ام دوبرابر می شود... از الان منتظر افزایش حجمش هستم تا منم بعنوان هدیه بدهم به خانواده و دوستانم... بَه بَه هدیه سلامتی

 

تکمیل نوشت:

از نظر شکل ظاهری، تکه های قارچ کفیر ، شبیه به گل کلم و به رنگ سفید بوده و شیر را تخمیر و به ماست تبدیل می کند و خواص طبی بسیاری برای آن شمرده اند.  دانه‌هاي كفير شامل باكتري‌ها و مخمرهاي خاصي هستند كه در واقع مسئول ايجاد طعم ترش و گازدار كفير هستند.

احتمالاً واژه کفیر ترکیبی است از واژگان کف و شیر. همچنین احتمال دارد واژه کفیر از واژه  کِیف به معنی احساس لذت گرفته شده باشد. والاّ

گفته شده کفیر، حاوی پروتئین و بعضی اسیدهای آمینه ضروری است و با توجه به داشتن املاح مهم برای سلامتی از جمله منیزیم و کلسیم، برای جلوگیری از عوارض سیستم عصبی به آن لقب اکسیر سلامتی داده اند.

اعتقاد بر این است که مصرف کفیر ارتباط زیادی با طول عمر در قفقاز دارد. گویا، قفقازی ها به داشتن طول عمر بالای صد سال مشهورند.

 

اینجــا هم توضیحات ویکی پدیا

و

اینم مراحل تصویری تولیدخانگی دوغ کفیر


به جان گفت باید نفس بر نفس، که شکرش نه کار زبان است و بس

سلام

92.73

...

خدایا شکر برای خوراک و قوت لایموتت. خدایا شکر برای میل به خوردن، شکر برای توانایی جویدن، توانایی بلعیدن و توانایی هضم و جذب کردن

شکر برای دفع زواید و اجابت مزاج روان و راحت ^_^

شکر برای سقف بالای سر، برای انرژی گاز، برای گرمای خانه، برای لباس های گرم، برای جورابهای نرم، برای پرده های پنجره تا کولاک را نبینم. برای آب، برای چای گرم، برای نوشیدن و میل به نوشیدن،

برای حس لذت بردن

و 


خدایا شکرت به خاطرداشتن نعمت پدر و مادر و خانواده و دوستانم. بسی بسیارزیاد مرسی

.

ادامه نوشته

ت ت ت =  تغـذیه صحیـح   تعــادل   تنــوع

سلام

92.68

 

شما را نمی دانم ولی خبر دارم اغلب، روزانه  پلوخورش سِرو میشود در خانواده های دوست و آشنا... حالا یا از جیب همسران ( خدا برکت بده به آشپزخانه ها و رستورانهای محله ) یا دستپخت مامان خونه.

.

.

گویا سالاد الویه غذایی است که در ایران شکل گرفته و به قول معروف "من‌درآوردی" است.

.

.

ادامه نوشته

سبک زندگی 1

سلام

92.63

" اينجا مردم شب ها، خيلي زود مي خوابند و از آن طرف صبح ها ساعت ۶ اكثر مردم در خيابان در حال ورزش هستند.

ما هم مجبوريم كه زود بخوابيم، چون اكثر مغازه ها ۵ عصر بسته مي شود و ناخودآگاه روز كاري زود به پايان مي رسد و از طرفي كلاس ها هم در ساعت هاي اوليه صبح تشكيل مي شود و براي اينكه سرحال سركلاس حاضر شوم، مجبورم كه شب ها زود بخوابم."

             جملاتی از شبنم قلی خانی، بازیگر، که گویا نزدیک یک سال است در استرالیا ساکن شدند همراه همسر

 


شما چه ساعتی از شب می خوابید؟

بیداری روزانه تان، ساعت چند است؟

ورزش چقدر از وقتتان را پر می کند؟ روزانه یا هفتگی


سرد و گرم

سلام

92.60



نبات نوشت:

فیلم مستندی دیدم که زرین شهرِ اصفهان را قطب تولید نبات و شیره نبات شناساند! پس چرا خلق الله، نبات را بعنوان یکی از سوغاتی های مهم مشهد ( در کنار زعفران و زرشک ) تهیه می کنند و هی به من مشهدی، سفارش نبات زعفرونی می دهند؟!

.

.

.

ادامه نوشته

ارتفاعات

سلام

92.58

 

و هنگامی که از چیزی می ترسی، خود را در آن بیفکن

زیرا گاهی ترسیدن از چیزی، از خود آن سختتر است.

...

جمعه، همراهی کردم یه تازه وارد قدیمی رو، تا ارتفاعات همین حوالی و ناغافل، ماجراهای زندگی ام مرور شد و عجیب راحت شده برایم صحبت درباره گذشته! بماند که بیشتر مشتاقم درباره الانِ خودم، دل نگرانی ها و خواسته هایم حرف بزنم. انگار نیاز دارم خود، بشنوم حرفهایم را.

...

 گویا، "اریک برن" مشاهده کرده، که انسان‌ها به نوازش (معیاری از تحویل‌گرفته‌شدن بین افراد) برای زنده ماندن و رشد کردن نیاز دارند.

... و قابل ذکر است که نوازشهای غیابی (مجموعه نوازشهایی که شخص نوازش دهنده خود، حضور نداشته باشد. مثل : نامه - ایمیل - فرستادن کادو با پست - یاداشت گذاشتن و ...) از بهره نوازشی بالایی برخوردار است...

.

.


ادامه نوشته

مینای شکسته!؟

 سلام

92.53

...

این سری چون عزم کرده بودم از خدمات رایگانِ بیمه ام، بهره ببرم، ناچار راهی بیمارستان 17شهریور شدم برای OPG. شُـکر هم رادیولوژی، هم جرم گیری، هم پرکردن را بدون پرداخت پول، پشت سر گذاشتیم تا رسیدیم به همان دندانی که مرا کشانده بود دندانپزشکی. قسمتی از مینای دندان شماره 4 راست پایین شکسته بود. بااینکه بی آزار بود و بدون درد. فقط همین تماس زبان و حس تیزی اش باعث شد راهی درمانگاه شوم.

... لحظاتی بعد، خانم دکتر را بالای سرم دیدم همراه دستیارش که لیوانی آب قند، برایم آورده بود . گویا با دیدن اشکریزان من نگران شده بیدند. نمی دانستم با دیدن چهره مظلوم خانم دکتر که داشت توضیح می داد به همان جناب دکتر که فلان دارو را زدم نه آن یکی و بعیده باعث افت فشار بشه، بخندم یا به گریه ناخواسته ام ادامه دهم. طبق تجربه می دانستم عمر این گریه من، بیش از 3-4 دقیقه نیست. یک سیستم تدافعی است که شبیه فشارسنجِ آبگرمکن های ایستاده قدیمی، عمل می کند با خروج مقداری اشک، فشار بدن متعادل شده و زندگی زیبا می شود.

.

.

.

ادامه نوشته

ضـــربان


سلام

92.49


...

و بعدتـر

  تقریبا دو سالی هست که پخش کوتاه برنامه هایی از رسانه ملی درباره تندرستی با تغییر سبک زندگی شروع شده، انگار کَم کَمَک رو به نتیجه دادن است... طی حضور اجتماعی اخیرم از نوع نزدیک، متوجه شدم  اطلاعات عمومی طب سنتی مردمان، رو به بهبودیست. الان پذیرشِ ضرورتِ خوردنِ صبحانه و شامِ سرشب، بهتر شده است. همینطور استفاده از خوراکی ها با توجه به طبع و مـــزاج فردی. حالا کسی برای لاغر شدن شام یا صبحانه اش را حذف نمی کند و این عالیست


 امروز سالگرد اینجاست می رویم که شروع کنیم شش سالگی را...

ادامه نوشته

روده درازی

 سلام

92.22




بارِ ضعفِ چشم را، بینی می کشد درست؛ ولی بینی و چشم همسایه اند و همسایگی به درد همین روزها می خورد خوو ... ولی این یکی درد چـی!؟





...

رفت ادامه مطلب ^_^


ادامه نوشته

فرصتی از جنس حریر...به روانی آب

سلام

92.18

.

.

اضافه نوشت: با اجازه، فقط یه توصیه دارم اونم مربوط به قسمت جسمانی این ایّام است

تغـــذیه مناسب یعنی کم چرب قندِ کم کم نمک

برقرار بمانید و راضی

ای سرزمین من سرزمین من

سلام

92.15

...

حس نوشت:

یه وقت هایی، اینقد به آدم میگن تو باید محکم باشی، تو باید محکم باشی
که آدم احساس میخ طویلگی میکنه. والاّ

...

ادامه نوشته

حوادث تکان دهنده!؟

سلام

92.6

بر سر آنم که گر ز دست برآید    دست به کاری زنم که غصه سر آید

 

     روزهای گذشته خبرها همگی لرزاننده بودند داخلی و خارجی...


راستی، آیا میدانستید که خوردن کاهو مانع ریزش و سفید شدن موها میگردد ^_^


                                    

ادامه نوشته

انرژی +

میان وعــده :)

ادامه نوشته

نگرانی تاریخی مادرجانمان!؟


 سلام

داشتم داستان کوتاه "مدیرکل" از  آثار مربوط به سال1886م؛ آنتوان چخوف را می خواندم که

 

"...مادرجانم همچنان به صحبت خود ادامه داد:

-          چه بدبختی بزرگی! برادرجانم مثل همه مردم پایتخت می خواهد ناهارش را به جای ظهر، ساعت 7بعدازظهر میل کند. من که از غصه قاطی کرده ام! آخر..."

 

با خواندن این جملات؛ خنده ام گرفت چون من هم ترک ناهار کرده ام و چندروزیست که تنها دو وعده غذا می خورم - وعده صبح برای سوخت بدن و وعده شب برای ساخت بدن - ساعت 7 تا 8 صبح صبحـانه می خورم و  سـرشب،حوالی 7 بعدازظهر، شـام  -

و همان نگرانی مادرجان  130 سال پیش روسی را مادر جان من، الان! دارند. البته نه برای ترک ناهار؛ بلکه برای تنبلیم در آماده کردن به موقعِ وعده های غذایی ام (آیکون خجالت )   

 

 

 

*حَسَب توصیه اطبای خودمان! برای سلامتی بهتر، این دو وعده غذاخوردن در شبانه روز را می توان به سه وعده در دوشبانه روز هم، تقلیل داد.

** البته برای میان وعده که تقریبا همان ناهار کذایی خودمان است می توان از میوه فصل و تنقلات بهره برد.

*** و صدالبته از نوشیدنی های گوارا و انرژی زای طبیعی نیز، نباید غافل شد.

 

برقرار بمانید و تندرست

 

نوش

سلام

یک : مریم بانو ، وبلاگی را معرفی کردند ( پست قبلی ) که علاوه بر سروده های زیبا ، تصاویر زیبا و دلنشینی هم دارد. با دیدن این فنجان چای بابونه؛ بد ندیدم منم تعدادی از نوشیدنی های سالم سرزمینمان را معرفی کنم

دو : فعلاً، سرگرم شنیدن صحبتهای جناب استاد حسین خیراندیش، هستم درباره مبانی طب اسلامی

" در این سلسله جلسات به بسیاری از حکمت ها و اتفاقاتی که در زندگی روزمره خود شاهد آن هستیم

 اشاره می‌شود "

سه : تاامروز، موفق به گذراندن 6جلسه از 15 جلسه ابتدایی شدم. ان شاءالله پس از تکمیل شنیده ها اظهارفضل هم خواهم کرد. در ادامه مطلب تعداد دیگری از نوشیدنی های سالم با خواص شان، لیست شده است.

                                            برای همه مان  تغذیه خوب خواب خوب و عبادتی خوب آرزومندم

                                                                                        برقرار بمانید

ادامه نوشته

احیای سلامت

عقل سالم در بدن سالم

نه بابا! نمی خواهم درباره ورزش صحبت کنم ( خودمونیم عجب شرطی شدیم ها؛همین جمله حکیمانه تا گفته می شود یاد ورزش کردن می افتیم ) می خواهم درباره تغذیه ( شما بخون غذاخوردن و خوراک و نوشیدن ) باهاتون گپ بزنم

راستش من با توجه به حضور والدین گرامی! با سن میانگین 70 (ماشا ءالله)  هنوزم بعضی عقاید سنتی را می شنوم بارها  " گوشت بـره هرصباح - گوشت مرغ ماه به ماه - گوشت گاو هرگز مبـاد "

منتهی شنیدن اتفاقی سخنان جناب دکترروازاده و پرده برداری ایشان از وقایع پشت پرده!! توجه مرا به تغذیه سالم از مدتی قبل شاید 2ماهه اخیر به خودجلب کرد منم جون دوست؛ درحال برآورد صحت نظرات ایشانم ( بماند که در عادات غلط غذایی ما هم پای این صهیونیستها درمیان است  (

اینجا برخی از گفته های ایشان را نقل می کنم. برای من که جالبند حال تا چه پسند افتد و ...

توصیه های بهداشتی : ممنوعات مصرف هم زمان مواد غذایی


کفگیـرآهنی؛حسوم؛ فرهنگ به غارت رفته

در دورانی كه استفاده از حسوم در پختن غذا مرسوم بود از كم خونی های رایج كه اكنون مردم با آن دست به گریبانند اثری نبود. یون های آهن كه از طریق حسوم در سراسر غذا پخش می شد كم خونی ناشی از فقر آهن را برطرف می كرد، اما پس از این كه حسوم را به اسم بهداشت از ما گرفتند،كم خونی و بیمای های خونی چون سرطان خون روز به روز در میان مردم افزایش یافت.